سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

به نام خدا
سلام؛

چُنین است و جز این نیست که آدم، خیلی از غریبه‌ها رو از قبل می‌شناسه. نه؟
آدم‌هایی هستن که تو اولین برخورد، حس می‌کنی چقدر آشنایید. چقدر به هم نزدیکید. گاهی هم چقدر همو دوست دارین و از دوری هم دلتنگین (چقدر این حرفا دلتنگ‌ترم کرد برای سنسی جانم و رفقای باشگاه که هم آشناییم و هم دوستشون دارم).
فکر نمی‌کنم کسی باشه که این حس رو تجربه نکرده باشه و همچنین متوجه نشده باشه که این حس، بلاشک دو طرفه است. لااقل برای من پیش نیومده که وقتی این حس رو دارم، طرف مقابل چنین حسی رو نداشته باشه. یا من زودتر ابرازش می‌کنم، یا او.
یه کتابی می‌خوندم (که اگه در حین نوشتن اسمشو یادم بیاد می‌گم!) در مورد تجربه مرگ بود از افرادی که به هر صورت بعد از کما یا هر حادثه دیگه‌ای، زمانی کوتاه یا بلند، به عالم معنا منتقل شدن. کاری به بحث حجیت این مطالب ندارم، ولی انصافا در بسیاری موارد لااقل قابل تاملند.
مثلا تو یکی از این تجارب، نوشته بود: آدم‌ها پیش از تولد، در عالم ذر با هم ارتباط دارن و بعد از تولد با اونایی سر و کار داری که تو عالم ذر باهاشون آشنایی داشتی.
چه بدونم؟!

شاید هم.

.............
پ.ن.
چُنین است و جز این نیست که پی‌نوشت، اعتیادآور است و از این روست که نوشتمش، نه اینکه بخواهم بگویم نام کتاب "آن سوی مرگ" بود.






تاریخ : شنبه 101/10/24 | 10:10 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.